خلاصه کتاب مادر ( نویسنده نازی نصراللهی )

کتاب «مادر» اثر نازی نصراللهی، داستانی عمیق و پرکشش از فداکاری بی قید و شرط، چالش های مادرانگی غیربیولوژژیک و زندگی پر پیچ و خم یک زن روستایی به نام نرگس است که سرپرستی فرزندی را به عهده می گیرد و بار سنگین بزرگ کردن او را به دوش می کشد. این رمان اجتماعی ایرانی، لایه های پنهان روابط انسانی و سختی های زندگی در محیط های سنتی را به زیبایی هرچه تمام تر روایت می کند و شما را تا انتها با خود همراه می سازد تا درگیر سرنوشت نرگس و تصمیمات او شوید.

تاحالا شده فکر کنید مادر بودن یعنی چی؟ آیا فقط به پیوند خونی و ژنتیکی خلاصه میشه یا یه حس عمیق تره که ریشه اش تو دل و جون آدمه؟ رمان «مادر» اثر نازی نصراللهی دقیقاً همینه؛ یه سفر پر از احساس و چالش به دنیای زنی به اسم نرگس که معنی مادر بودن رو جوری دیگه برامون تعریف می کنه. این کتاب فقط یه داستان نیست، یه آیینه است که تصویر فداکاری، صبر و قدرت درونی آدم ها رو نشون میده، مخصوصاً وقتی صحبت از زنانی میشه که زیر بار مشکلات کمر خم نمی کنند.

نازی نصراللهی با قلم شیرین و روانش، ما رو می بره به دل یه روستای سرسبز، جایی که زندگی نرگس شروع میشه و بعد همراهیش می کنیم تا تهران، جایی که رازها برملا میشن و نرگس تبدیل به زنی میشه که هیچ وقت فکرشو نمی کرد. تو این مقاله قراره یه غواصی حسابی تو اعماق این کتاب کنیم؛ از خلاصه ی داستان و شخصیت های اصلی گرفته تا پیام هایی که نازی نصراللهی با هنرمندی تمام لابلای سطور پنهان کرده. پس اگه دنبال یه تجربه داستانی متفاوت هستید یا فقط می خواید ته و توی این رمان رو دربیارید، با من همراه باشید تا با هم به دنیای پر رمز و راز «مادر» قدم بذاریم.

معرفی نویسنده: نازی نصراللهی

نازی نصراللهی یکی از اون نویسنده هایی هست که شاید اسمش کمتر از بقیه به گوشتون خورده باشه، ولی وقتی با قلمش آشنا بشید، می فهمید چه گوهری رو کشف کردید. ایشون با تمرکز روی داستان های اجتماعی و خانوادگی، به خصوص روایت زندگی زنان و چالش هایی که باهاش دست و پنجه نرم می کنن، تونسته جایگاه ویژه ای تو ادبیات داستانی معاصر ایران برای خودش باز کنه. لحن روایت های نصراللهی معمولاً ساده، دلنشین و خیلی نزدیک به واقعیت زندگی روزمره آدم هاست، جوری که وقتی داستان هاشو می خونید، حس می کنید دارید پای حرف یه آشنا می شینید. شخصیت پردازی هاش هم معمولاً عمیق و ملموسه و بهتون اجازه میده با کاراکترها ارتباط بگیرید و دغدغه هاشون رو درک کنید.

کتاب های ایشون اغلب از رنج ها، امیدها، فداکاری ها و تصمیمات سخت آدم های عادی حرف می زنن و برای همین، خیلی راحت می تونید باهاشون همذات پنداری کنید. آثار نازی نصراللهی تلنگری هستن تا به مسائل مهم اجتماعی و خانوادگی بیشتر فکر کنیم و نگاهی عمیق تر به اطرافیانمون داشته باشیم. از آثار دیگه ی این نویسنده می تونیم به کتاب هایی مثل «به وقت دلتنگی» و «در انتهای کوچه» اشاره کنیم که اون ها هم با استقبال خوبی مواجه شدن و نشون دهنده تسلط ایشون بر روایت گری هستن.

اطلاعات کلی کتاب مادر

کتاب «مادر» اثر نازی نصراللهی، یه رمان اجتماعی و خانوادگی محسوب میشه که برای اولین بار در سال ۱۳۹۷ توسط انتشارات نسل روشن روانه بازار کتاب شده. این کتاب با حدود ۲۴۰ صفحه، خواننده ها رو به سفری عمیق در دل یک داستان پرکشش و احساسی می بره که محوریت اون فداکاری و مفهوم وسیع مادرانگیه.

خلاصه کامل و تحلیلی داستان کتاب مادر

داستان «مادر» از یه روستای سرسبز و خوش آب وهوا تو حوالی زنجان شروع میشه، جایی که زندگی نرگس، دخترکی چهارده ساله با چشمانی زیبا و پوستی روشن، در جریان بود. نرگس، آخرین فرزند خانواده بود و بعد از فوت پدر و مادرش، زیر سایه برادر بزرگترش زندگی می کرد. اما این سایه بیشتر شبیه یه دیوار بلند و تاریک بود، چون ماهرخ، همسر برادرش، دائم با سخت گیری و بداخلاقی، زندگی رو به کام نرگس تلخ می کرد. نرگس توی روستا با دار قالی و بافتن نقش و نگار زندگی می گذروند و شاید تنها دلخوشیش همین کار دستش بود. اون احساس خوشبختی رو کنار خانواده اش چشیده بود، اما بعد از مرگ پدر و مادرش، دیگه اون حس و حال سابق رو نداشت. ماهرخ، با نگاه های پر از نفرت و کینه، نرگس رو همیشه زیر نظر داشت و انگار از بودن اون تو خونه بیزار بود.

نقطه عطف: ازدواج اجباری و سفر به تهران

زندگی نرگس وقتی وارد یه پیچ خطرناک میشه که ماهرخ، با نقشه های خودش، اون رو مجبور به ازدواج با مردی به اسم احمد می کنه. احمد، یه مرد غریبه از تهران بود که برای ازدواج به اون روستا اومده بود. نرگس که چاره ای جز تسلیم شدن نداشت، با قلبی پر از دلهره و ناامیدی، تن به این ازدواج میده و راهی تهران، شهری بزرگ و ناشناخته، میشه. این سفر، شروع یه زندگی کاملاً جدید و پر از چالش برای نرگس بود که هیچ شناختی ازش نداشت.

کشف راز و چالش مادرانگی

اما داستان تازه شروع شده بود. تو تهران، نرگس با یه راز بزرگ روبرو میشه؛ احمد یه فرزند داشت! و حالا نرگس باید مسئولیت نگهداری و مادر بودن برای بچه ای رو به عهده می گرفت که از خون و پوستش نبود. این بخش از داستان، اوج کشمکش های درونی نرگس رو نشون میده. از یه طرف حس غریبگی و ترس از این مسئولیت بزرگ، و از طرف دیگه، حس وظیفه شناسی و انسانیت که کم کم تو دلش جوونه می زد. نرگس، با همه سادگی و مظلومیتش، قدم به قدم این بچه رو تو آغوش می گیره و سعی می کنه یه مادر واقعی براش باشه. اینجاست که مفهوم مادرانگی، فراتر از پیوندهای خونی، خودش رو نشون میده.

اینکه برای بچه ای که از پوست و گوشت خودتونه فداکاری کنید، شاید کاری خارق العاده نباشه، اما اگه برای کسی که از خونتون نیست مادری کنید، کاری واقعاً قابل تقدیره.

تحولات شخصیتی نرگس: از دختر مظلوم تا زن مقاوم

نرگس که تو روستا دختری مظلوم و بی پناه بود، تو تهران و با مسئولیت جدیدش، کم کم تبدیل به زنی قوی و مقاوم میشه. اون دیگه اون دختر چهارده ساله ترسو نیست. چالش های زندگی جدید، قضاوت های جامعه و سختی های مادرانگی، ازش یه زن فولادین می سازه که برای حفظ زندگی خودش و فرزندش، حاضر به هر فداکاریه. سیر تحول شخصیت نرگس، یکی از نقاط قوت اصلی این رمانه؛ اینکه چطور یه آدم عادی می تونه تحت تاثیر شرایط سخت، رشد کنه و به یه قهرمان تبدیل بشه.

برخورد با محیط جدید و قضاوت ها

زندگی نرگس تو تهران، فقط به مواجهه با راز احمد و بچه خلاصه نمیشد. اون باید با یه محیط کاملاً جدید و جامعه ای که شاید نگاه های متفاوتی به وضعیتش داشت، کنار میومد. قضاوت ها و حرف و حدیث های مردم، فشار زیادی رو به نرگس وارد می کرد، اما اون با صبر و اراده ای که پیدا کرده بود، سعی می کرد همه این موانع رو از سر راه برداره. این بخش از داستان، تصویر روشنی از چالش های اجتماعی و نگاه جامعه به زنانی ارائه میده که مسیر زندگی شون از خطوط معمول خارج شده.

نقش شخصیت های فرعی در پیشبرد داستان

البته تو این مسیر، شخصیت های فرعی هم نقش مهمی دارن. ماهرخ با کینه توزی هاش، ناخواسته نرگس رو به سمت این زندگی هل میده. احمد، با رازهای خودش و تصمیماتش، مسیر زندگی نرگس رو شکل میده. و شخصیت بانو که تو بخش هایی از کتاب معرفی میشه، ممکنه نقش مهمی تو حمایت یا چالش های نرگس داشته باشه. هر کدوم از این شخصیت ها، مثل تکه های پازل، داستان نرگس رو کامل می کنن و بهش عمق می بخشن. هرچند که در رمان های این چنینی، کمتر به جزئیات زندگی فرعی شخصیت ها پرداخته می شود ولی نقش آنان در پیش برد داستان، بسیار پررنگ است.

سیر کلی داستان تا نزدیکی پایان

داستان «مادر» پر از لحظه های اوج و فروده. نرگس بارها با ناامیدی و سختی های طاقت فرسا روبرو میشه، اما هر بار با قدرت و ایمان بیشتری بلند میشه. از سختی های روستایی تا پیچیدگی های شهری، نرگس هر لحظه در حال یادگیری و قوی تر شدنه. رمان تا نزدیکی پایان، ما رو با خودش همراه می کنه تا شاهد این باشیم که چطور نرگس برای حفظ خانواده ای که خودش ساخته، مبارزه می کنه و چه فداکاری هایی رو به جون می خره. نازی نصراللهی با ظرافت خاصی، گره های داستانی رو باز می کنه و خواننده رو مشتاق نگه می داره تا سرنوشت نرگس رو دنبال کنه.

اشاره به پایان بندی (بدون اسپویل کامل)

در نهایت، داستان به نقطه ای میرسه که نتیجه تمام فداکاری ها و تلاش های نرگس مشخص میشه. پایان بندی کتاب «مادر» جوریه که حس کنجکاوی شما رو برای خوندن کامل کتاب حفظ می کنه. آیا نرگس به آرامش میرسه؟ آیا فداکاری هاش نتیجه میده؟ این ها سوالاتیه که فقط با خوندن کل رمان می تونید جوابش رو پیدا کنید. اما چیزی که مسلمه، اینه که نصراللهی پایانی رو برای داستان نرگس در نظر گرفته که هم تکان دهنده است و هم از نظر احساسی بسیار قویه و شما را به فکر فرو می برد.

تحلیل شخصیت های محوری

یکی از دلایلی که رمان «مادر» اینقدر تاثیرگذاره، شخصیت پردازی های عمیق و واقع گرایانه اش هست. انگار نویسنده از قلب آدم ها خبر داره و می دونه چی تو وجودشون می گذره.

نرگس: نماد فداکاری و قدرت درونی

نرگس، قهرمان اصلی داستان، نمادی از صبر، فداکاری و تحول درونیه. اون دختریه که از همون بچگی با رنج و سختی آشنا میشه؛ از یتیمی گرفته تا بی مهری های ماهرخ. اما همین سختی ها، ازش یه زن قوی می سازه. نرگس نشون میده که چطور یه آدم می تونه از دل بدترین شرایط، قدرت و اراده ای نشأت بگیره که حتی خودش هم فکرشو نمی کرد. تحول نرگس از یه دختر معصوم و مظلوم به یه مادر فداکار و زنی مقاوم، ستون فقرات داستان رو تشکیل میده. اون با قلب بزرگش، عشق رو به بچه ای هدیه میده که ازش نیست و با این کار، مفهوم واقعی مادر بودن رو به ما نشون میده.

ماهرخ: نماد حسادت و عواقب گذشته

ماهرخ، شاید در نگاه اول یه شخصیت منفی و کینه توز به نظر برسه، اما وقتی به پیش زمینه ی زندگیش نگاه می کنیم، می فهمیم که اون هم خودش قربانی تبعیض و بی مهری بوده. ماهرخ در یه خانواده پرجمعیت به دنیا اومده بود که توش بین دختر و پسرها تبعیض قائل می شدن. اون از بچگی طعم محبت رو نچشیده بود و همیشه خودش رو تحقیر شده و نادیده گرفته شده می دید. همین تجربیات تلخ، ازش یه زن بدخلق و حسود ساخته که تمام کینه اش رو سر نرگس خالی می کنه. شخصیت ماهرخ بهمون نشون میده که حسادت و رنجش های کهنه، چطور می تونن زندگی یه آدم رو تباه کنن و چقدر گذشته می تونه روی آینده و روابط آدم ها تاثیر بذاره.

احمد: شخصیت خاکستری و نقش پیچیده او

احمد، مردی که نرگس باهاش ازدواج می کنه، یه شخصیت خاکستریه. نه میشه گفت کاملاً خوبه و نه کاملاً بد. اون رازهای خودش رو داره و تصمیماتش پیچیده و گاهی اوقات برای خواننده سوال برانگیزه. احمد در زندگی نرگس نقش مهمی ایفا می کنه و وجود راز بچه اش، نقطه عطف بزرگی در سرنوشت نرگس میشه. تحلیل این شخصیت بهمون نشون میده که آدم ها همیشه سیاه و سفید نیستن و تو هر کدومشون، جنبه های مختلفی از خوبی و بدی وجود داره. درواقع، احمد نقشی کاتالیزورگونه در تحول نرگس ایفا می کند.

بانو: تأثیرگذار در پازل داستان

شخصیت بانو هم تو این رمان، نقش مهمی داره. هرچند که ممکنه تو خلاصه داستان اصلی به جزئیاتش اشاره نشه، اما حضور بانو تاثیر زیادی روی زندگی نرگس و پیشبرد داستان میذاره. بانو می تونه نمادی از حمایت، راهنمایی یا حتی یه مانع جدید باشه که نرگس باید باهاش روبرو بشه. نقش اون، پازل روابط انسانی داستان رو کامل تر می کنه و بهش عمق بیشتری میبخشه. شخصیت بانو به خصوص برای کسانی که دلشون با رنج آدم ها به درد میاد، می تونه خیلی ملموس باشه.

مضامین و پیام های کلیدی رمان

رمان «مادر» فقط یه داستان نیست، یه آیینه است که چندین مفهوم و پیام عمیق رو تو خودش جا داده و شما رو به فکر فرو می بره:

• مادرانگی در مفهومی وسیع تر از پیوند خونی: شاید مهم ترین پیام کتاب همینه. نصراللهی به ما نشون میده که عشق مادرانه و فداکاری، فقط مختص مادر بیولوژیک نیست. گاهی اوقات، یه زن با قلب بزرگش می تونه برای بچه ای که از خونش نیست، مادری کنه و حتی بیشتر از مادر واقعی فداکاری به خرج بده.
• فداکاری و ایثارگری: نرگس، نماد تمام عیار فداکاریه. اون برای بچه ای که مسئولیتش رو به عهده گرفته، از آرزوها و خواسته های خودش می گذره و زندگی اش رو وقف اون می کنه. این مضمون، ارزش ایثار و گذشت رو تو جامعه ما یادآوری می کنه.
• ظلم و تبعیض: داستان نرگس، بازتابی از ظلم و تبعیضیه که گاهی اوقات تو خانواده ها و جامعه های سنتی وجود داره. بی مهری ماهرخ، اجبار به ازدواج و قضاوت های نادرست، همه نشون دهنده این واقعیته که هنوز هم خیلی از آدم ها قربانی تبعیض و بی عدالتی می شن.
• حسادت و عواقب مخرب آن: شخصیت ماهرخ، بهترین مثال برای نشون دادن عواقب ویرانگر حسادته. رنجش ها و کینه هایی که از گذشته تو دل ماهرخ مونده، نه تنها زندگی نرگس رو تحت تاثیر قرار میده، بلکه خود ماهرخ رو هم از آرامش دور می کنه.
• قدرت تاب آوری زنان: نرگس با همه سختی ها و مشکلاتی که باهاش روبرو میشه، هرگز تسلیم نمیشه. اون نشون میده که زن ها چه قدرت درونی عظیمی برای مقاومت و ادامه دادن دارن، حتی وقتی همه دنیا مقابلشون ایستاده.
• بازتاب چالش های اجتماعی و فرهنگی: کتاب «مادر» به صورت غیرمستقیم به برخی از چالش های اجتماعی و فرهنگی جامعه ما مثل ازدواج اجباری، قضاوت های غلط و نگاه های سنتی به زن ها اشاره می کنه و شما رو به چالش می کشد.
• امید، بخشش و عشق بی قید و شرط: با همه تلخی ها، کتاب در نهایت پیامی از امید و بخشش رو با خودش حمل می کنه. عشق بی قید و شرط نرگس، نشون میده که حتی تو تاریک ترین لحظات هم، عشق می تونه راهگشا باشه.

سبک نوشتاری نازی نصراللهی در مادر

نازی نصراللهی تو رمان «مادر» از یه سبک نوشتاری استفاده کرده که باعث میشه خیلی راحت با داستان ارتباط برقرار کنید و خودتون رو تو دل ماجرا حس کنید. قلم ایشون ساده، روان و دلنشینه، جوری که بدون اینکه نیاز به بازگشت و دوباره خوانی داشته باشید، می تونید خط به خط داستان رو دنبال کنید و ازش لذت ببرید.

توصیفات نویسنده از محیط و شخصیت ها کاملاً واقع گرایانه است، مخصوصاً وقتی از فضای روستایی و حال و هوای اونجا حرف می زنه. شما می تونید بوی خاک نم خورده رو حس کنید، صدای رودخونه رو بشنوید و خودتون رو کنار دار قالی نرگس ببینید. این توصیفات به قدری زنده اند که شما رو از دنیای واقعی جدا می کنند و به عمق داستان می برند.

یکی دیگه از قدرت های نصراللهی، تواناییش تو به تصویر کشیدن احساسات و هیجانات انسانیه. چه غم نرگس باشه، چه کینه ماهرخ و چه دلهره های احمد، همه این احساسات به قدری واقعی و ملموس توصیف میشن که شما هم با شخصیت ها گریه می کنید، می خندید و نگران می شید. استفاده موثر از دیالوگ ها هم به پیشبرد داستان و معرفی بهتر شخصیت ها کمک زیادی می کنه. حرف ها و دیالوگ ها نه تنها داستان رو جلو می برن، بلکه لایه های پنهان شخصیت ها رو هم براتون آشکار می کنن.

نقد و بررسی جامع: نقاط قوت و ضعف

مثل هر اثر ادبی دیگه، رمان «مادر» هم نقاط قوت و ضعفی داره که بهتره نگاهی بهشون بندازیم تا با دید بازتری سراغش بریم.

نقاط قوت

1. داستان گویی قوی و پرکشش: نصراللهی بلده چطور یه داستان رو از همون اول جذاب شروع کنه و تا انتها شما رو با خودش همراه کنه. گره های داستانی به موقع باز میشن و لحظات اوج داستان به خوبی چیده شدن.
2. شخصیت پردازی عمیق و ملموس: همونطور که قبل تر گفتم، شخصیت ها تو این کتاب خیلی خوب پرداخت شدن. شما با نرگس همذات پنداری می کنید، ماهرخ رو درک می کنید و به احمد فکر می کنید. این عمق شخصیت پردازی، داستان رو باورپذیرتر می کنه.
3. پرداختن به مضامین اجتماعی مهم: کتاب فقط یه داستان عاشقانه یا خانوادگی ساده نیست. به مفاهیمی مثل مادرانگی، فداکاری، تبعیض و قدرت زنان می پردازه که برای جامعه ما خیلی اهمیت دارن و تلنگری برای بیشتر فکر کردن به این مسائل هستن.
4. برانگیختن احساسات خواننده: قلم نصراللهی جوریه که احساسات شما رو به بازی می گیره. بارها تو طول داستان لبخند می زنید، غمگین میشید، عصبانی میشید و نگران. این تاثیرگذاری احساسی، یکی از بزرگترین موفقیت های کتابه.
5. نثر گیرا و روان: زبان ساده و شیوا، باعث میشه خوندن کتاب یه تجربه لذت بخش باشه و اصلا خسته نشید.

نقاط ضعف (با رویکرد سازنده)

راستش رو بخواید، پیدا کردن نقطه ضعف تو این رمان خیلی سخته، اما اگه بخوایم یه کم ریزبین باشیم، شاید بشه گفت:

• گاهی اوقات پیش بینی برخی اتفاقات: ممکنه برای بعضی خواننده ها که رمان های اجتماعی زیاد خوندن، بعضی از پیچش های داستانی قابل پیش بینی باشه. البته این موضوع از لذت خوندن کم نمی کنه، اما ممکنه عنصر غافلگیری رو یه کم کاهش بده.
• پایان بندی تلخ: برخی از خوانندگان ممکن است پایان بندی کتاب را به دلیل تلخی بیش از حد، نقطه ضعف آن بدانند. هرچند که این تلخی به واقعیت زندگی نزدیک است و عمق بیشتری به داستان می بخشد.

خواندن کتاب مادر به چه کسانی پیشنهاد می شود؟

اگه شما هم مثل من از اون دسته آدم هایی هستید که دنبال یه داستان عمیق و پر از احساس می گردید، «کتاب مادر» رو باید حتماً تو لیست خوندن هاتون بذارید. این رمان مخصوصاً به کسانی پیشنهاد میشه که:

• علاقه مند به ادبیات داستانی ایرانی، به خصوص رمان های اجتماعی و خانوادگی هستن.
• دوست دارن با شخصیت هایی روبرو بشن که با وجود سختی ها، قوی و مقاوم باقی می مونن.
• به مفهوم مادرانگی، فداکاری و ایثار خارج از مرزهای خونی فکر می کنن.
• دنبال کتابی هستن که هم سرگرم شون کنه و هم به فکر فرو ببره.
• مایلن با آثار نازی نصراللهی و سبک نوشتاری دلنشینش آشنا بشن.

خلاصه که اگه یه رمان باکیفیت و تاثیرگذار می خواید که تا مدت ها تو ذهنتون بمونه، «مادر» گزینه عالیه.

بخشی از کتاب مادر

دخترک در گوشه ای آرام و ساکت نشسته بود، نفس عمیقی کشید و سعی کرد تمام نیرویش را بکار ببرد تا بتواند صداهایی را که از اتاق مجاور به گوشش می رسید را بهتر بشنود. حس عجیبی به او می گفت موضوع هرچه هست به او مربوط می شود. به سمت دار قالی اش رفت و مشغول شد تا بلکه دلش در سینه آرام بگیرد؛ اما نتوانست ادامه دهد، درونش آشوبی بپا بود از جایش برخاست و دور اتاق راه رفت و کمی بعد دو زانو روی زمین نشست و گوشه ی چادر گلدارش را بین دو دندان گرفت و بی اراده آن را محکم کشید. نرگس آخرین فرزند خانواده بود، تازه چهارده سالش تمام شده بود و اندامی نسبتاً درشت و موزون داشت و صاحب چشمانی زیبا و گیرا و صورتی بیضی با پوستی سفید و گونه هایی برجسته بود. او کنار خانواده اش احساس خوشبختی می کرد. اما حالا چه بلایی سرش آمده بود؟

نرگس به اطرافش نگریست، ماهرخ را دید که به او زل زده و ساکت گوشه ای ایستاده و خیره نگاهش می کرد، نگاهی سراسر تنفر و خشم! نرگس نمی دانست چرا این زن از او متنفر است!! او که آزارش به کسی نمی رسید، دلیل این همه نفرت را درک نمی کرد. ماهرخ در سکوت شاهد همهٔ وقایع بود، همه چیز بر وفق مرادش بود. لبخند کم رنگی روی لبانش نشسته بود، نفس عمیقی کشید، احساس آرامش می کرد. خیالش دیگر آسوده شده و به هدفش رسیده بود.

سخن پایانی

همونطور که دیدید، رمان «مادر» اثر نازی نصراللهی یه دنیای پر از احساس و درس زندگیه که خوندنش رو به همه شما پیشنهاد می کنم. این کتاب با قلم روان و داستان پرکشش خودش، شما رو به چالش می کشه تا به مفاهیم عمیقی مثل مادرانگی، فداکاری و قدرت درونی انسان ها بیشتر فکر کنید. اگه دوست دارید این تجربه بی نظیر رو کامل و بدون سانسور بچشید، حتماً یه نسخه از این کتاب رو تهیه کنید و غرق در دنیای نرگس بشید. بعد از خوندن، خوشحال میشم نظرات و تجربه های قشنگتون رو با من در میان بذارید. منتظرتونم!