در حسرت تماشای لحظه های ناب

تماشا کردن به مدد چشم امکان پذیر است. تماشا کردن نگاه کردن به پدیده هاست به شکلی بی واسطه. اگر بین نگاه ما و پدیده ای که از تماشای آن لذت می بریم مانعی ایجاد شود بی تردید آزرده خاطر می شویم. تلاش می کنیم مانع ایجاد شده را از مقابل چشمانمان دور کنیم. لابد شما هم آنچه می گویم را خوب تجربه کرده اید. دارید با دقت و لذت به پدیده ای نگاه می کنید و مسحور و مجذوب آن شده اید ولی به ناگاه بین چشمان شما و آن پدیده کسی یا چیزی قرار می گیرد. خواهش و تمنا می کنید که کمی آن طرف تر بأیستد چون نمی توانید خوب ببینید. آنهایی که عینک به چشم دارند می دانند چه می گویم. آنان دوست ندارند پدیده های چشم نواز جهان اطراف را با عینکی کدر تماشا کنند و بی تردید عینک خود را تمیز می کنند.

در حسرت تماشای لحظه های ناب

بیایید کمی به دامن نوستالژی پناه ببریم. نگاه کردن به دریا را به یاد دارید؟ می رفتیم کنار ساحل و خیره می شدیم به رقص مواج آب. چشمانمان با نگاه به دریا سو می گرفت. نگاه کردن به صورت متبسّم نوزادان را به یاد دارید؟ نگاه می کردیم و به خلقت می اندیشیدیم. جوجه ای که مادرش در دهانش طعامی می گذاشت در خاطرتان هست؟ ما با نگاه کردن بسیار می آموختیم. سفارشِ«نگاه کن خوب یاد بگیر» از جمله نصحیت های والدین مان بود جمله ای که قرار بود سرلوحه زندگی مان باشد. ما امکان بیشتری برای « تجربۀ ناب» داشتیم تجربه ای که بی واسطۀ فن آوری بود. شاید نسل جدید جمله مرا خودخواهانه تلقی کند؛ ولی برای ما ارتباط و اتصال به پدیده های جهان پیرامون مان بی دخالت فن آوری و بی دخالت لنزهای تلفن های همراه بود. راستش تلفن همراه چشم ها و توجه ما را نمایندگی نمی کرد. ما خودمان نگاه می کردیم و محو تماشا می شدیم.

این روزها گاهی بسیار هزینه می کنیم تا تجربه ای گرانقدر به دست آوریم. تصور کنید فردی هزینه فراوانی صرف تور مسافرتی کرده تا برود و از نزدیک شفق قطبی را در آن سر دنیا ببیند. او هزینه کرده تا تجربه ای ناب بخرد تا با چنین سفری تجربه ای ناب از نگریستن و نگاه کردنِ مستقیم کسب کند. تجربه ای کاملا بی واسطه. دردناک آنجاست که با فیلم گرفتن مداوم مشغول شدن به ویرایش آنچه گرفته و به اشتراک گذاشتن آن خودش را از داشتن چنین تجربه ای محروم می کند.

ما این روزها اصلا «تجربه ناب» نداریم یا حداقلی از آن را داریم. ما با «زوال تجربه» مواجه ایم. به خودمان و اطرافیانمان نگاه کنیم. چند نفر را می شناسیم که تازه پس از اتمام سفر و باز کردن چمدان ها و انداختن لباس های چرک داخل ماشین لباسشوئی به عکس ها یا فیلم های سفر نگاه می کنند؟ می دانید قسمت تلخ ماجرا کجاست؟ آنها حتی به عکس ها یا فیلم ها هم نگاه نمی کنند. عکس ها فقط گرفته می شود و تلنبار می شود در حافظه تلفن همراه. بعد هم به شکل حزن انگیزی با فشار دادن« حذف همه موارد» پاک می شود تا حافظه تلفن همراه برای عکس ها و فیلم های جدید خالی شود. ما با دیدن هر رویداد یا هر منظره زیبایی بدون آنکه تصمیم بگیریم تلفن همراه را درمی آوریم و علامت ضبط یا عکس را فشار می دهیم. در این موقعیت ما دیگر در حال نگاه کردن نیستیم بلکه این تلفن همراه مان است که دارد لذت می برد از تماشا. ما به دوربین تلفن همراه مان نگاه می کنیم و بی درنگ آنچه او می بیند را با دیگران به اشتراک می گذاریم. شاید به تصورمان کاری انسانی و از روی دوست داشتن انجام می دهیم دعوت به اینکه بیایید زیبایی ها را با هم ببینیم. ولی؛ نکته آن است که خودمان را از تجربه ناب محروم می کنیم. ما نه در لحظۀ حضور؛ از نگاه کردن بی واسطه لذت می بریم و نه بعدها به آنچه دوربین نمان گرفته نگاه می کنیم. ما لحظه های ناب را مدام را از دست می دهیم.  این دیگر؛ بودنِ در محیط نیست این دیگر نامش «من هم آنجا بودم» نیست. این درست «فقدان حضور» است. حضورِ تلفن همراه به «فقدان حضور» ما منجر شده است. این روزها دیده اید گاهی نمی توانیم آنجایی را که بوده ایم به وضوح به خاطر آوریم؟ می رویم و تلفن همراه را برمی داریم و با دو انگشت فیلمی را که گرفته ایم بزرگ می کنیم تا وضوح تصویر را افزایش دهیم و بعد بفهمیم که درست کجا بودیم و آنجایی که بودیم اساسا چه ویژگی هایی داشت؟ این دردناک است.

ما لحظه های ناب را مدام از دست می دهیم و این بی نهایت حیف است. مصیبت آنجاست که وقتی درباره از کف رفتن تجربه و لحظه های ناب به جامعه تذکر می دهیم بعضی ها می آیند و اعتراض می کنند که« خب تو اون طور حال می کنی این هم این طور به تو چه؟» و این غم انگیز است. می دانید. این روزها بعضی آدم ها که تعدادشان اندک است از تماشای خود پدیده ها ذوق می کنند ولی بعضی ها از خوب فیلم گرفتن از پدیده ها. این دو ارزشی برابر ندارند به باور من. می توان گفت که یکی غذا می خورد و دیگری ادای غذا خوردن را درمی آورد.

در دنیای این روزهایمان چشم های به هیجان آمده و شوریده کم داریم. این دوربین ها هستند که شوریدگی را به تصاویر تزریق می کنند. تجربه ناب! این چیزی است که هر روز داریم از دست می دهیم.

* عضو گروه جامعه شناسی دانشگاه گیلان

در حسرت تماشای لحظه های ناب

آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "در حسرت تماشای لحظه های ناب" هستید؟ با کلیک بر روی عمومی، اگر به دنبال مطالب جالب و آموزنده هستید، ممکن است در این موضوع، مطالب مفید دیگری هم وجود داشته باشد. برای کشف آن ها، به دنبال دسته بندی های مرتبط بگردید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "در حسرت تماشای لحظه های ناب"، کلیک کنید.

نوشته های مشابه