کنده کاری روی کوه راش مور: چگونه ساخته شد؟ (تاریخچه کامل)
کنده کاری روی کوه راش مور (۱۹۳
کنده کاری روی کوه راشمور (Mount Rushmore National Memorial)، در داکوتای جنوبی آمریکا، یک بنای یادبود واقعاً دیدنی و البته پر از داستانه. این شاهکار هنری و مهندسی که چهره چهار تا از رئیس جمهورهای مهم تاریخ آمریکا، یعنی جورج واشینگتن، توماس جفرسون، تئودور روزولت و آبراهام لینکلن رو روی صلوات سنگی کوه حک کرده، نه فقط یه جاذبه گردشگری، که یه نماد واقعی از تاریخ، چالش ها و روح آمریکاست. حتماً براتون سؤال پیش اومده که چطور همچین کار عظیمی روی یه کوه غول پیکر انجام شده، یا چه رازهایی پشت این کنده کاری عظیم پنهون شده؟ بیایید با هم بریم سراغش!

کوه راشمور: نمایی از عظمت و ابعاد
اول از همه، بگذارید یه تصویر کلی از این بنای یادبود خارق العاده براتون بسازم. کوه راشمور توی ایالت داکوتای جنوبی، دقیقاً تو دل منطقه ای به اسم «تپه های سیاه» (بلک هیلز) قرار گرفته. این تپه ها خودشون داستان های زیادی دارن که بعداً بهشون می رسیم. اما اصل قضیه چهار تا چهره غول پیکر رؤسای جمهور آمریکاست که هر کدومشون حدود ۱۸ متر ارتفاع دارن! یعنی فکر کنید یه ساختمون ۶ طبقه رو اومدن رو صورت یه نفر ساختن. واقعاً ابهت خاصی داره، نه؟
حالا چرا این چهار تا رئیس جمهور؟ خب، هر کدومشون نماد یه بخش مهم از تاریخ آمریکا هستن:
- جورج واشینگتن: خب، رئیس جمهور اول آمریکا بوده و نماد استقلال و تولد این ملت. کسی که پایه های یه کشور جدید رو گذاشت.
- توماس جفرسون: کسی که اعلامیه استقلال رو نوشت و با خرید لوئیزیانا، مساحت آمریکا رو تقریباً دو برابر کرد. نماد گسترش و رشد سرزمینی.
- تئودور روزولت: نماد توسعه صنعتی، حفاظت از محیط زیست و ساخت کانال پاناما. خلاصه که تو دوران خودش کلی کار مهم برای پیشرفت آمریکا کرد.
- آبراهام لینکلن: کسی که تو جنگ داخلی، کشور رو از هم پاشیدگی نجات داد و برده داری رو لغو کرد. نماد حفظ اتحاد و دموکراسی.
انتخاب این چهار نفر از دید سازنده ها، در واقع روایتگر ۱۵۰ سال اول تاریخ آمریکاست. روایت استقلال، گسترش، توسعه و حفظ ملت. وقتی از نزدیک این ابعاد رو می بینید، تازه متوجه می شید که چقدر کار بزرگی انجام شده.
تاریخچه و پیشینه: از «شش پدربزرگ» تا «کوه راشمور»
راستش را بخواهید، قبل از اینکه کوه راشمور به این شکل امروزی دربیاد و نامی آمریکایی به خودش بگیره، برای قبایل بومی منطقه، به خصوص «لاکوتا سیو» یه جای خیلی مهم و مقدّس بود. اونا بهش می گفتن «شش پدربزرگ» (Tȟuŋkášila Šákpe) که نمادی از خدایان اجدادی و شش جهت اصلی جهان بود. یعنی قبل از اینکه مهاجران سفیدپوست به این منطقه بیان، اینجا یه مرکز معنوی و فرهنگی برای بومی ها بود که برای دعا و جمع آوری گیاهان دارویی ازش استفاده می کردن.
داستان از اینجا شروع می شه که اواسط قرن نوزدهم، جویندگان طلا و مهاجران کم کم به این منطقه، یعنی تپه های سیاه، هجوم میارن. جالبه بدونید که طبق «معاهده ۱۸۶۸ فورت لارامی»، دولت آمریکا قول داده بود که تپه های سیاه، از جمله همین کوه، برای همیشه مال قبیله سیو باقی بمونه. اما خب، این عهد و پیمان خیلی زود توسط آمریکا شکسته شد و زمین های بومی ها به زور ازشون گرفته شد. داستان غم انگیزی که متأسفانه تو تاریخ آمریکا کم نیست.
اسم «راشمور» از کجا اومد؟ در سال ۱۸۸۵، یه وکیل اهل نیویورک به نام «چارلز ای. راشمور» برای یه سفر کاری به این منطقه اومد. وقتی از راهنمای محلیش اسم کوه رو پرسید، راهنما جواب داد که کوه اسمی نداره و «از الان به بعد اسمش رو راشمور میذاریم». و این طور شد که نام این کوه، که روزگاری شش پدربزرگ نام داشت، برای همیشه تغییر کرد. این نامگذاری، بعدها تو سال ۱۹۳۰ رسماً توسط هیئت نام های جغرافیایی آمریکا هم تأیید شد.
ایده و آغاز یک رویای بزرگ
حالا بریم سراغ ایده اصلی ساخت این یادبود. «دون رابینسون»، مورخ ایالت داکوتای جنوبی، کسی بود که اولین جرقه رو زد. هدفش خیلی ساده و در عین حال هوشمندانه بود: افزایش گردشگری در ایالت داکوتای جنوبی. اون می خواست یه بنای یادبود بزرگ بسازه تا مردم رو از سراسر کشور به این منطقه بکشونه. رابینسون اولش به فکر کنده کاری چهره قهرمانان غرب آمریکا، مثل لوئیس و کلارک یا حتی رئیس قبیله لاکوتا، اسب سرکش (Crazy Horse) بود. اما ایده اون توسط کسی که قرار بود این کار رو انجام بده، یعنی «گوتزون بورگلوم»، مجسمه ساز و معمار پروژه، رد شد.
بورگلوم، هنرمند سرشناس و بااستعدادی بود که قبلاً هم روی پروژه مشابهی در جورجیا کار کرده بود. اون به جای قهرمانان غرب، ایده کنده کاری چهره چهار رئیس جمهور آمریکا رو مطرح کرد. برای بورگلوم، این چهار چهره نمادی از دستاوردهای آمریکایی و برای آمریکایی ها بودن. دلیل انتخاب کوه راشمور به عنوان مکان نهایی هم خیلی جالبه: جهت گیری اون به سمت جنوب شرقی بود که باعث می شد بیشترین نور خورشید رو دریافت کنه و جنس گرانیتش هم برای کنده کاری حسابی مناسب بود.
تأمین مالی همچین پروژه عظیمی، کار آسونی نبود. اینجا بود که سناتور «پیتر نوربک» از داکوتای جنوبی وارد عمل شد و تونست بودجه فدرال رو برای این پروژه بگیره. با اینکه بعضی از مردم محلی از این ایده حمایت می کردن، اما خیلی ها هم مخالف بودن، به خصوص قبایل بومی که احساس می کردن این کار بی احترامی به سرزمین های مقدسشونه و نمادی از سیاست های نژادپرستانه همون رئیس جمهورهایی بود که چهره شون قرار بود حک بشه. خلاصه که پروژه با کلی حرف و حدیث و چالش اولیه شروع شد.
فرایند شگفت انگیز کنده کاری: هنر، مهندسی و کار سخت
حالا برسیم به بخش هیجان انگیز قضیه: چطور این کنده کاری عظیم انجام شد؟ باور کنید یا نه، ۹۰ درصد این کار با دینامیت انجام شده! بله، درست شنیدید، دینامیت. گوتزون بورگلوم و تیمش متوجه شدن که استفاده از ابزارهای سنتی مثل چکش و قلم برای حذف حجم عظیمی از سنگ، خیلی کُنده. برای همین، بعد از سه هفته تلاش بی نتیجه با چکش های برقی، به این نتیجه رسیدن که باید از یه روش انفجاری استفاده کنن.
کارگرها سوراخ های عمیقی تو سنگ ایجاد می کردن و دینامیت رو توشون قرار می دادن. بعد از اینکه همه از محل کار فاصله می گرفتن، انفجارها اتفاق می افتاد. اینجوری حدود ۴۵۰ هزار تن گرانیت از کوه جدا شد. برای قسمت های دقیق تر و ظریف تر کار، از یه روش به اسم «لانه زنبوری» استفاده می شد. این روش شامل ایجاد سوراخ های نزدیک به هم بود که بعداً با دست، قطعات کوچکتر سنگ رو جدا می کردن تا به سطح نهایی چهره ها برسن. این تکنیک، دقت فوق العاده ای به کار می داد.
چالش ها و تصمیمات حیاتی
ساخت کوه راشمور پر از چالش های پیش بینی نشده بود:
- جابجایی چهره جفرسون: قرار بود صورت توماس جفرسون اولش سمت راست واشینگتن باشه. اما وقتی شروع به کار کردن، دیدن اون قسمت از سنگ پر از رگه های کوارتز بود و برای کنده کاری مناسب نیست. بعد از ۱۸ ماه تلاش بی نتیجه، بورگلوم مجبور شد یه تصمیم سخت بگیره: کل کنده کاری رو با دینامیت منفجر کردن و جفرسون رو به سمت چپ واشینگتن منتقل کردن! فکرش رو بکنید، چقدر زحمت هدر رفت، اما تصمیم درستی بود.
- بینی واشینگتن: اگه دقت کنید، بینی جرج واشینگتن یکم بلندتر از حد معمول به نظر میاد. این یه اشتباه نبود، بلکه یه تصمیم هوشمندانه از طرف بورگلوم بود! اون پیش بینی کرده بود که گرانیت به مرور زمان دچار فرسایش می شه. برای همین، بینی رو عمداً حدود ۳۰ سانتیمتر بلندتر ساخت تا بعد از سال ها فرسایش، به اندازه دلخواه برسه. بورگلوم خودش گفته بود: «چهارده اینچ روی بینی چه ضرری داره در حالی که کل صورت شصت فوت ارتفاع داره؟»
جنبه انسانی پروژه: کارگران و سختی ها
تقریباً ۴۰۰ کارگر روی این پروژه عظیم کار می کردن. شرایط کاری خیلی سخت و خطرناک بود. بیشترشون با کابل های فولادی به ارتفاعات کوه آویزون بودن و تو گرد و غبار شدید گرانیت کار می کردن. چیزی که اینجا خیلی مهمه و کمتر کسی می دونه، اینه که با اینکه هیچ کارگری «در حین» انجام کار تو حوادث کشته نشد، اما خیلی ها بعد از اتمام پروژه با بیماری های تنفسی جدی، به خصوص «سیلیکوزیس» دست و پنجه نرم کردن. این بیماری به خاطر تنفس گرد و غبار سیلیس گرانیت به وجود می اومد و سلامت خیلی از کارگرها رو برای سال ها تحت تأثیر قرار داد. این نکته نشون می ده که چطور حتی تو پروژه های بزرگ و نمادین، جنبه های انسانی و ایمنی کارگران می تونه نادیده گرفته بشه.
نمادگرایی و جنجال ها: دو روی یک سکه
کوه راشمور در سطح جهانی، نمادی از دموکراسی، آزادی و پیشرفت آمریکاست. اما راستش را بخواهید، همه اینطور فکر نمی کنن. این بنای یادبود برای قبایل بومی، به خصوص لاکوتا سیو، نمادی از تصرف ناعادلانه زمین هایشون و زیر پا گذاشتن معاهدات دولتیه. اونا معتقدن که این کوه رو به طور غیرقانونی ازشون گرفتن و بارها اعتراض کردن و خواستار بازگرداندن زمین هایشون شدن.
حتی تو سال ۱۹۸۰، دیوان عالی آمریکا حکم داد که قبیله سیو غرامت عادلانه ای برای از دست دادن زمین هاشون دریافت نکرده و مبلغی حدود ۱۰۲ میلیون دلار به عنوان غرامت تعیین کرد. اما قبیله لاکوتا، با وجود اینکه این پول با بهره به بیش از یک میلیارد دلار هم رسیده، از دریافتش خودداری کردن. چرا؟ چون برای اونا، این زمین مقدس تر از هر پولی بود. اونا خواستار بازگرداندن کامل زمین هاشون هستن، نه غرامت مالی. به همین دلیل، برخی منتقدان، کوه راشمور رو «زیارتگاه ریاکاری» نامیدن.
در پاسخ به این بی عدالتی تاریخی و برای حفظ هویت بومیان، پروژه «یادبود اسب سرکش» (Crazy Horse Memorial) در نزدیکی کوه راشمور آغاز شد. این بنای یادبود، که به احترام یکی از رهبران بومیان آمریکا ساخته می شه، قرار بود از کوه راشمور هم بزرگتر باشه و نمادی از مقاومت و فرهنگ قبایل بومی. این پروژه هنوز هم تو حال ساخته و خودش یه داستان مجزا از صبر و پایداریه.
با اینکه کوه راشمور نمادی جهانی از آمریکاست، اما برای قبایل بومی منطقه، یادآور از دست دادن زمین های مقدس و نقض عهدنامه های تاریخی است. این تضاد، بُعد عمیق تری به داستان این بنا می بخشد.
داستان های پنهان و حقایق کمتر شنیده شده
کوه راشمور فقط چهار تا چهره بزرگ نیست؛ کلی داستان و رازهای پنهون تو دل خودش داره که کمتر کسی ازشون خبر داره. بیایید با هم به بعضی از اونا سر بزنیم:
تالار اسناد (Hall of Records) یا «اتاق مخفی» بورگلوم
گوتزون بورگلوم، یه ایده خیلی بزرگتر تو سرش داشت: ساخت یه «تالار اسناد» یا همون «اتاق مخفی» تو دل کوه، دقیقاً پشت سر آبراهام لینکلن! اون می خواست این اتاق، محلی برای نگهداری مهم ترین اسناد تاریخی آمریکا مثل اعلامیه استقلال یا قانون اساسی باشه. یه جور کپسول زمان برای آیندگان. بورگلوم حتی ساخت این تالار رو شروع کرد و حدود ۲۱ متر هم تو دل کوه پیشروی کرد، اما به دلیل کمبود بودجه و مشکلات دیگه، کار تو سال ۱۹۳۹ متوقف شد. کنگره تصمیم گرفت که تمرکز فقط روی تکمیل چهره ها باشه.
این اتاق برای سال ها خالی و ناتمام موند. اما بالاخره تو سال ۱۹۹۸، یه مخزن تو دهانه این غار ساخته شد که شامل ۱۶ لوح لعابی حاوی اطلاعات تاریخی و بیوگرافی مربوط به کوه راشمور و متن اسنادی بود که بورگلوم می خواست اونجا نگهداری کنه. این مخزن تو یه جعبه چوبی تیتانیومی قرار گرفته و با سنگ گرانیت پوشونده شده. پس، این اتاق مخفی هنوز هم هست، اما نه اونجوری که بورگلوم تصور می کرد، و عموماً برای بازدیدکننده ها قابل دسترس نیست.
طرح اولیه برای کنده کاری کامل بدن
یکی دیگه از ایده های جاه طلبانه بورگلوم این بود که مجسمه ها فقط سر نباشن، بلکه از کمر به بالا کنده کاری بشن! فکرش رو بکنید که اگه این اتفاق می افتاد، چه منظره ای بود. اما باز هم، محدودیت های مالی و زمانی باعث شد که این ایده کنار گذاشته بشه و کار به همین صورت امروزی یعنی فقط سرها، به پایان برسه. تنها مجسمه واشینگتن هست که یه سری جزئیات کوچیک زیر سطح چونه اش داره.
نوار تاریخی (Entablature) یا «دفترچه تاریخ»
بورگلوم یه ایده دیگه هم داشت: ساخت یه «نوار تاریخی» بزرگ روی کوه که توش رویدادهای مهم تاریخ آمریکا با حروف طلایی بزرگ ثبت بشه. یه جور دفترچه تاریخ عظیم. قرار بود این نوار شامل نه رویداد تاریخی از ۱۷۷۶ تا ۱۹۰۶ باشه. اون حتی از رئیس جمهور وقت، کالوین کولیج هم خواست که متن ها رو تهیه کنه. اما کولیج از متن اولیه بورگلوم انتقاد کرد و بعداً هم دیگه تمایلی به همکاری نداشت. در نهایت، این ایده هم به دلیل هزینه های بالا و اینکه متن ها از دور قابل خوندن نبودن، هرگز به واقعیت نپیوست.
مرگ مجسمه ساز
متأسفانه گوتزون بورگلوم، خالق این شاهکار، فقط چند ماه قبل از تکمیل نهایی پروژه، تو سال ۱۹۴۱ در سن ۷۳ سالگی درگذشت. پسرش، «لینکلن بورگلوم»، مسئولیت تکمیل پروژه رو بر عهده گرفت و تونست کار رو به پایان برسونه. مرگ بورگلوم، نقطه عطفی تو تاریخ این بنا بود و میراث هنری و آرزوهای اون در همین اثر زنده موند.
پیشنهادات برای افزودن چهره های جدید
بعد از تکمیل کوه راشمور، بارها پیشنهادهایی برای اضافه کردن چهره های جدید به کوه مطرح شده. اسم هایی مثل «سوزان بی. آنتونی» (فعال حقوق زنان)، «جان اف. کندی»، «رونالد ریگان» و حتی «باراک اوباما» و «دونالد ترامپ»! اما به دلیل نامناسب بودن جنس سنگ و نگرانی های مربوط به پایداری کوه، تمام این پیشنهادها رد شده و عملی نشدن. به نظر می رسه که کوه راشمور همیشه با همون چهار چهره تاریخی باقی می مونه.
بنجامین بلک الک: «چهره پنجم»
یکی از داستان های بامزه و کمتر شنیده شده، مربوط به «بنجامین بلک الک»، یکی از بزرگان قبیله لاکوتا سیو تو دهه های ۵۰ و ۶۰ میلادیه. اون هر روز با لباس سنتی خودش کنار گردشگرها عکس می گرفت و به خاطر همین، بهش لقب «چهره پنجم کوه راشمور» رو دادن. اون یکی از پرعکس ترین آدم های دنیا تو اون دوره بود!
کوه راشمور در فرهنگ عامه
کوه راشمور فقط یه بنای تاریخی نیست؛ اون تبدیل به بخشی جدانشدنی از فرهنگ عامه آمریکا و حتی جهان شده. این اثر هنری رو تو فیلم ها، سریال ها، کتاب های کمیک و بازی های ویدیویی زیادی دیدیم. شاید مشهورترین حضورش تو فیلم «شمال از شمال غربی» آلفرد هیچکاک باشه که صحنه تعقیب و گریز پایانی فیلم رو توش می بینیم. یا مثلاً تو انیمیشن «تیم آمریکا: پلیس جهانی» ازش به عنوان یه پایگاه مخفی استفاده می شه.
تو بعضی از فیلم ها، چهره های رئیس جمهورها با چهره های دیگه عوض می شن تا حس تخیل یا تهدید رو نشون بدن. مثل فیلم «سوپرمن ۲» یا «مریخ حمله می کند!». این نشون می ده که کوه راشمور چقدر تو ذهن مردم جا باز کرده و نمادی از آمریکاست که می شه اونو تغییر داد یا حتی بهش حمله کرد تا یه پیام خاص رو منتقل کرد. خلاصه که هر جا صحبت از نمادهای آمریکا باشه، راشمور هم حضور پررنگی داره.
گردشگری و اهمیت کنونی
امروز، کوه راشمور یکی از مهم ترین جاذبه های گردشگری داکوتای جنوبی و کل آمریکاست. سالانه میلیون ها نفر از سراسر دنیا میان تا این شاهکار رو از نزدیک ببینن. این حجم از بازدیدکننده، نقش خیلی مهمی تو اقتصاد داکوتای جنوبی داره و کلی شغل و درآمد ایجاد کرده.
برای گردشگرها، امکانات خوبی هم در نظر گرفته شده. یه مرکز بازدیدکنندگان مدرن وجود داره که می تونید اطلاعات کاملی از تاریخچه و روند ساخت این بنا به دست بیارید. مسیرهای پیاده روی هم دور و بر کوه وجود داره که می تونید تو دل طبیعت زیبای تپه های سیاه قدم بزنید و از حیات وحش منطقه، مثل عقاب، شاهین، سنجاب و حتی گوسفند کوهی آمریکایی دیدن کنید. این ترکیب هنر، تاریخ و طبیعت، کوه راشمور رو به یه مقصد گردشگری واقعاً جذاب تبدیل کرده.
نتیجه گیری: میراثی ماندگار و مناقشه آمیز
کنده کاری روی کوه راشمور، یه شاهکار بی نظیر از هنر و مهندسیه که نه تنها نمادی از اراده انسان برای خلق عظمت تو دل طبیعته، بلکه یادبودی قدرتمند از تاریخ آمریکاست. این بنا به عنوان نمادی از دموکراسی و پیشرفت، میلیون ها نفر رو به خودش جذب می کنه. اما نباید فراموش کنیم که پشت این عظمت، داستان های پیچیده ای از تصرف زمین و بی عدالتی علیه قبایل بومی هم وجود داره.
کوه راشمور، هم نمادی از «امریکا» به معنای آرمانیشه و هم بازتابی از «امریکا» با تمام چالش ها و مناقشات تاریخیش. حفظ این میراث ملی در آینده، نه تنها به معنای نگهداری فیزیکی از کنده کاری هاست، بلکه به معنای مواجهه با داستان های پنهان و شنیدن صدای تمام گروه هایی که تاریخشون با این کوه گره خورده. این بنای یادبود، همیشه یه یادآور قدرتمند از پیچیدگی های تاریخ و قدرت انسان برای ساختن، چه خوب و چه بد، باقی می مونه.
آیا شما به دنبال کسب اطلاعات بیشتر در مورد "کنده کاری روی کوه راش مور: چگونه ساخته شد؟ (تاریخچه کامل)" هستید؟ با کلیک بر روی گردشگری و اقامتی، آیا به دنبال موضوعات مشابهی هستید؟ برای کشف محتواهای بیشتر، از منوی جستجو استفاده کنید. همچنین، ممکن است در این دسته بندی، سریال ها، فیلم ها، کتاب ها و مقالات مفیدی نیز برای شما قرار داشته باشند. بنابراین، همین حالا برای کشف دنیای جذاب و گسترده ی محتواهای مرتبط با "کنده کاری روی کوه راش مور: چگونه ساخته شد؟ (تاریخچه کامل)"، کلیک کنید.